دیکشنری
electro magnetism
ɪlɛktɹo mægnɪtɪzəm
فارسی
1
عمومی
::
تولید(خاصیت عارضی مقناطیسی بابرق
لغت نامه استاندارد انگلیسی به فارسی
معنیهای پیشنهادی کاربران
پرکردن نام برای ارسال نظر ضروری است
نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
ترجمه مقالات انگلیسی به فارسی
دارالترجمه
ELECTRICAL STIMULATION OF CARCASS
ELECTRICAL STUNNING
ELECTRICAL THERMAL COUPLED MODEL
ELECTRICALLY
ELECTRICALLY CONDUCTIVE FLOORING
ELECTRICALLY LOCKED SWITCH
ELECTRICIAN
ELECTRICITY
ELECTRICITY AND NEUROMUSCULAR
ELECTRICITY MARKET
ELECTRICITY TRANSMISSION GRID
ELECTRIFICATION
ELECTRIFY
ELECTRIZE
ELECTRO MAGNET
ELECTRO MAGNETISM
ELECTRO MOBILITY
ELECTRO NEGATIVE
ELECTRO STATIC DISCHARGE
ELECTRO STATICS
ELECTROANALYSIS
ELECTROCARDIOGRAM
ELECTROCARDIOGRAPH
ELECTROCHEMICAL IMPEDANCE SPECTROSCOPY
ELECTROCHEMICAL SERIES
ELECTROCHEMISTRY
ELECTROCLEANING
ELECTROCOCHLEOGRAM
ELECTROCOCHLEOGRAPHY
ELECTROCUTE
پاسخ به نظر و معنی پیشنهادی
نام و نام خانوادگی
پر کردن نام برای ارسال گزارش ضروری است.
شماره تلفن همراه (اختیاری)
نظر شما در مورد این معنی
متنی برای نظر وارد کنید.
عبارت داخل کار را وارد کنید